«وقت سینما»/ البرز کوشیار: «من کوه انگیزه هستم؛ به همین دلیل دوست ندارم مرگم روی تخت بیمارستان باشد. دوست دارم مرگم موازی زندگیام اتفاق بیفتد». اینها را ارشا اقدسی گفته بود؛ چند وقت پیش از اتفاق ناگواری که منجر به مرگش سر صحنه پروژهای در لبنان شد.
اینها هم جملههای پیمان ابدی: «در این رشته بدترین اتفاق برای من، صحنه رانندگی یك ماشین با سرعت ۱۱۰ كیلومتر بدون ترمز بود که به ما برخورد كرد و باعث شد همكارم یك چشمش را از دست بدهد و من هم میلهای از پشت به كمرم رفت و از جلو سینهام درآمد. اگر كمی آنطرفتر بود به قلبم میخورد».
دو نفر از بهترین و سرشناسترین بدلکاران ایرانی و شناخته شده در سطح جهانی. ارشا برونگراتر و خوش مشرب و پیمان تا حدی درونگرا و جدی. جانشان را هم بر سر عشقشان، یعنی بدلکاری گذاشتند. آنطور که باید ازشان تقدیر نشد و اندازه کافی بابت شجاعت در اجرای حرکات محیرالقول، به عنوان سپر بلای بازیگران برایشان هورا نکشیدند.
حالا در برنامه «کارناوال»، رامبد جوان خیلی زیر پوستی نشانمان میدهد این قشر چه مرارت و مصیبتی سر بدلکاری میکشند. چقدر تمرین میکنند. شوخیهای معنادار و فکر شده با صحنههایی مثل کشیده شدن با ماشین یا سقوطهای مهیب از ارتفاع و آتش گرفتن و شبیهسازی گلوله خوردن را در محوطه خارجی «کارناوال» دیدهاید.
اینها فقط نمایش و شعبدههای حیرتانگیز بدلکاری نیستند. اتاق فکر «کارناوال» لابه لای دوئلهای هنری در استودیو، با کسی طراحی کرده تا یادآوری کند فداکاریهای جسورانه بدلکاران چه جلایی به سکانسهای حادثهای و اکشن میدهد. ادای دینی هم کند به چهرههای مطرح و فقیدی مثل ارشا و پیمان.
رامبد پیشتر در «خندوانه» بارها به ارشا مجال داد تا قدرت بدلکاریاش را به رخ بکشد. شبی که خودش را در استودیوی «خندوانه» آتش زد تا نشان دهد چقدر جگر دارد. برنامهای که به قول خود ارشا باعث شد تا او یک شبه راه ۱۲ ساله را برود.
رامبد قبلاً با «قانون مورفی» هم به هنر بدلکاری در خلق هیجان و تعلیق ابراز ارادت کرده بود.
او حالا در جای جای «کارناوال» با سرپرستی امیر میرآخورلی برای بدلکاری آغوش باز کرده. برای توجه افکار عمومی به این هنر پر خطر. صحنههایی که هر بار میبینیمشان، حسرت میخوریم چقدر جای ارشا و پیمان در رقابت داغ «کارناوال» خالی است که اگر بودند، چهها که در استودیو نمیکردند.
روحشان شاد و دم رامبد هم گرم در تجلیل از بدلکاری و طراحی حرکات اکشن.

