صفحه اصلی > سریال و فرهنگی و هنری و نقد و نمایش خانگی و هنرمندان و یادداشت : اصلانی، اصلانی است؛ حتی در یک کار معمولی!

اصلانی، اصلانی است؛ حتی در یک کار معمولی!

«وقت سینما»/ هادی اعتمادی‌مجد: فرهاد اصلانی به نقطه‌ای از سلطنت در بازیگری رسیده که نمی‌تواند بد بازی کند. بله، شده به تکرار بیفتد و یکی از همان قبلی‌ها را عرضه کند، اما همان نسخه‌اش دو هیچ جلوتر بوده از بقیه.

در سریال «از یاد رفته»، نقش «بهزاد» مردی طماع و اهل دوز و کلک را دارد که بازتولید مجموعه نقش‌های اخیر اوست. با همین هیبت و سر و شکل و اضافه وزن. نکرده‌اند اقلاً گریمش را تغییرکی دهند. یک کاراکتر تکراری را با قلق خودش بازی کرده.

در سریالی که به‌نظر طرح و ایده‌اش مال دو دهه پیش بوده. انگار قرار بوده برای تلویزیون ساخته شود، اما نشده و گفته‌اند خب چه باک! بیاوریمش نمایش خانگی!

برزو نیک‌نژاد روی صندلی نویسنده، فیلمنامه‌های سریال‌هایش را با خلاقیت و امضای مشخصی نوشته و اغلب زمان خودشان گرفته‌اند؛ محبوب‌ترین‌هایشان «دودکش» و «دردسرهای عظیم». این‌جا اما طبق معمول موارد مشابه، نهایت هنرش را به خرج داده تا از فیلمنامه بد قواره نوید محمودی و مهدی اسدزاده، یک سریال قواره‌دار تحویل دهد.

یک قصه قدیمی که فقط نشانه‌های تصویری، امروزی‌اش کرده، ولی در باطن کهنه است و کلیشه‌ای. با آدم‌هایی کم اهمیت نزد بیننده. نه عشق باسمه‌ای شهاب (سینا مهراد) با پریسا (پردیس احمدیه) اهمیتی برای بیننده دارد و نه عاشقانه نوستالژیک آرش (حمیدرضا آذرنگ) بازن کافه‌چی (رویا جاویدنیا). نه کسی دلش برای مرگ ادیبی بزرگ (حسین محجوب) ریش می‌شود. نه توفیری دارد ارثی گیر شهاب می‌آید یا نه!

در سریالی که اسمش را هم عاریه‌ای از مجموعه دهه نودی فریدون حسن‌پور برداشته. بازی‌ها و روابط در یک ردیف، بدون امتیاز و برجستگی و گاه سطح پایین.

«از یاد رفته» مانند یک کشتی فرسوده است و دکل شبه استوار اصلی‌اش، بازی اصلانی. این وسط عجیب نیست او بیشتر دیده شود. بلد کار است! می‌داند در درامی با نمره ناپلئونی خودش را در دست کم در سطح استاندارد نگه دارد و حرف کارگردانش را بخواند.

چطور از اضافه وزن برای هویت‌بخشی به کاراکتر استفاده کند. نگاه‌هایش چند بُعد دارند. زمانی از موضع ضعفِ ناگزیر، حالت تسلیم و عقب‌نشینی مثل وقتی پسر از خانه بیرونش می‌کند. وقت حمله، حریص و وحشی و ترساننده مثل کتک زدن شهاب در انتقام پسرش. گاه رعب‌آور مثل «اکبر مجلل» در «یاغی». گاه بلاتکلیف و منفعل مثل «پرویز جورابلو» در «برادران لیلا». 

موقع نمک ریختن برای دلبری دسیسه‌بازانه از میترا (الهام اخوان) هم یاد نمکش در «هیولا» می‌افتیم! شبیه همه و هیچ‌کدام!

این یعنی در تکراری‌ترین حالت هم چیزی برای خودنمایی و فخرفروشی دارد.

vaghte cinema

اخبار مرتبط

«های کپی» از ۱۲ آذر روی پرده سینماهای کشور

«های کپی» به کارگردانی و تهیه‌کنندگی علی‌اکبر ثقفی از روز ۱۲ آذر…

پخش فیلم سینمایی «نقاب آهنین» از شبکه تهران

فیلم سینمایی «نقاب آهنین»، محصول ۲۰۲۳ کره جنوبی از شبکه تهران پخش…

مدیر رادیو تهران مطرح کرد: گفت‌وگوی بی‌واسطه را از برنامه «دور یک میز» بشنوید

مدیر رادیو تهران با اشاره به رویکرد برنامه «دور یک میز» تأکید…

دیدگاهتان را بنویسید