صفحه اصلی > سریال و فرهنگی و هنری و نقد و نمایش خانگی و هنرمندان و یادداشت : نگاهی به سریال «سووشون»/ ناتوانی در ترجمه تصویر از یک متن ادبی پیچیده

نگاهی به سریال «سووشون»/ ناتوانی در ترجمه تصویر از یک متن ادبی پیچیده

از نگاه مخاطبان «وقت سینما»/ محمد ناصری‌راد: قسمت اولِ سریال «سووشون» ساختهٔ نرگس آبیار، همچون بسیاری از اقتباس‌های ایرانی از آثار ادبی کلاسیک، اسیر جسارت‌های بی‌پایه و کم‌رمقی است که علاوه بر این‌که به اصل اثر وفادار نمی‌مانند، به اقتضائات زبان سینما نیز تسلط ندارد. آن‌چه سیمین دانشور با زبانی پالوده، شاعرانه، و صیقل‌خورده از درون جامعه‌ای آشفته آفرید، اینک در تصویری بی‌جان، گنگ و تهی از آن سیر درونی و رشد شخصیت زری به وادی ابتذال عاطفی و ملودرام‌گرایی سقوط کرده است.

اقتباس از «سووشون»، رمان کلیدی سیمین دانشور، نه صرفاً بازآفرینی یک داستان، بلکه تبدیل یک جهان ادبی به جهان بصری است. جهانی که مملو از استعاره، کنایه، ساختار نمادین و شخصیت‌پردازی چند لایه است. سریالی که نرگس آبیار بر اساس این رمان ساخته، در همان قسمت اول نشان می‌دهد که نه درک عمیقی از منبع دارد و نه ابزار سینمایی کافی برای تجسم آن.

در رمان فاخر «سووشون»، زری زنی است روشن‌فکر، متعهد و آگاه؛ شخصیتی که حتی در دل ترس و وحشت، صدای اعتراض خود را حفظ می‌کند، اما در قسمت اول سریال، زری به زنی منفعل، بازدارنده و عاشق‌پیشه تقلیل یافته است. میزانسن‌ها و زاویه دوربین نیز بر این تفسیر غلط تأکید می‌گذارند؛ قاب‌های بسته، اغلب از بالا یا با عمق میدان کم، زری را در حالت محصور یا مغلوب نشان می‌دهند، نه فردی ایستاده در برابر سرنوشت. نتیجه، تصویری از زنی بی‌کنش است که بیشتر دنباله‌رو مردان اطرافش است تا کنشگری معترض.

این تقلیل، حاصل فهم سطحی از ساختار رمان و نیز فقدان جسارت در اقتباس است. آبیار، به جای بازآفرینی روایت زنانه‌ای که در دل تاریخ سیاسی دهه ۲۰ شمسی در شیراز می‌جوشد، به مونولوگ‌های گل‌درشت، رویاهای رنگ پریده، و تصاویری فانتزی پناه برده است؛ تصاویری که نه بیانگر روح اثر هستند و نه واجد امضای سینمایی خاصی.

شخصیت یوسف، همچون زری، در سایه قرار گرفته و از آن کاراکتر چند لایه، آرمان‌گرا، و گاه لجوج تنها خاطره‌ای بصری باقی مانده؛ خاطره‌ای که بیشتر در خدمت میل به تغزلی کردن روایت است تا در خدمت نشان دادن کشمکش یک روشنفکر در بطن تاریخ. حتی شخصیت‌های فرعی چون سودابه و مراد، با برجسته‌سازی بی‌جهت و پزهای اگزوتیک، بر ساختار روایی بار اضافه می‌نهند.

در قیمت اول سریال، کارگردان نه تنها در تصویرسازی از فضای استعاری و شاعرانه رمان عاجز است، بلکه در ساده‌ترین فرم‌های روایت تصویری نیز دچار لکنت است. نورپردازی‌ها تخت و فاقد لایه‌اند. صحنه‌های داخل خانه اغلب با نورهای سرد و غیر واقع‌گرایانه ثبت شده‌اند، بدون در نظر گرفتن بافت احساسی صحنه. طراحی صحنه نیز بیشتر به بازسازی شباهت دارد تا بازآفرینی.

خانهٔ زری، به جای آن‌که منعکس‌کننده اضطراب طبقه متوسط روشنفکر آن دوره باشد، یک لوکیشن خنثی و بدون هویت بصری است.

دوربین در بیشتر صحنه‌ها یا ثابت است یا با پَن‌های کند و بدون معنا حرکت می‌کند. در لحظات بحرانی مانند مواجهه زری با اخبار سیاسی یا تردیدهای درونی‌اش هیچ استفاده‌ای از زبان دوربین برای انتقال تنش یا بحران درونی نمی‌شود. حتی در سکانس‌هایی که پتانسیل فضاسازی دارند (مثل رؤیاها یا خاطرات)، دوربین یا از فاصله‌ای نامربوط نظاره‌گر است یا با حرکتی ناتمام صحنه را رها می‌کند. فقدان دکوپاژ هدفمند، سبب شده که دوربین نه به شخصیت نزدیک شود، نه فضا را کشف کند و در این قسمت با دوربینی آشفته و گیج سروکار داریم که هر کجا بخواهد بدون دلیل سرک می‌کشد.

میزانسن‌ها نیز اغلب تخت و بی‌تحرک‌اند و تدوین، ضرباهنگ روایی را به جای آن‌که پیش ببرد، به تعلیق و ایستایی می‌کشاند. در عوض، سازندگان به دکوپاژهای تکراری، قاب‌بندی‌های گل‌درشت از چشم‌های خیس، و رنگ‌های اغراق شده‌ای تکیه کرده‌اند که بیشتر به صابون‌های ترکیه‌ای شباهت دارد تا زبان بصری در شأن رمان مادر ادبیات داستانی زنانه فارسی.

قسمت نخست «سووشون» به جای آن‌که آغازگر تجربه‌ای سینمایی بر پایه یک شاهکار ادبی باشد، تصویری مخدوش و ناتمام از رمان ارائه می‌دهد. زری، که باید نماینده‌ای از زن روشنفکر ایرانی در بستر تاریخی باشد، اینجا به زنی رمانتیک و مردد تبدیل شده که دغدغه اصلی‌اش، نه بحران وطن و مردم، بلکه همسر و عشق است. آبیار به جای کشف زبان تصویر رمان، صرفاً به نمایش خطوط روایی‌اش اکتفا کرده و در این میان، سینما را نیز قربانی کرده است.

«سووشونِ» آبیار اسیر ابتذالی‌ست که می‌خواهد با اشاراتی شاعرانه و فضاهایی شبه عرفانی، خود را از درگیری با واقعیت تاریخی، سیاسی و طبقاتی اثر دانشور برهاند. ابتذالی که جای شجاعت را گرفته است. جای همان حقیقتی که در رمان فریاد می‌زند و این‌جا با نجابت‌های تصنعی خفه می‌شود.

و شگفتا که در میان این حجم از تهی بودگی و حذف معنایی، سازندگان سریال به سانسور ابتذال معترضند! نگرانند مبادا کسی از ممیزی بپرسد و از حقیقت سانسور شده‌ای که پشت این حجم از زرق و برق پنهان است. بی‌آن‌که خود بپرسند چرا در برابر سانسور حقیقت، خفه خون گرفته‌اند و زری را از زنِ زمانه‌اش، به پیکری مغموم و بی‌اثر فروکاسته‌اند.

«سووشون» نه به سیمین دانشور وفادار است، نه به زبان سینما، نه به مخاطب امروز. چیزی‌ست میان رمانتیک‌گرایی پاستوریزه و ادای سینمای تاریخی‌ست و علاوه بر این‌که تاریخ را باز نمی‌سازد، رنج انسان را نیز التیام نمی‌دهد.

vaghte cinema

اخبار مرتبط

اعلام جزییات دقیق مراسم وداع و تشییع زنده‌یاد ناصر تقوایی

جزییات مراسم وداع و تشییع زنده‌یاد ناصر تقوایی اعلام شد. به گزارش…

چهار فیلم سینمایی پروانه نمایش گرفتند

شورای بازبینی فیلم‌های سینمایی با صدور پروانه نمایش چهار فیلم موافقت کرد.…

دیدگاهتان را بنویسید