درام معمایی و هیجانانگیز «شکارگاه» به شکل نامتعارفی در قسمت نهم به پخش خود پایان داد که نیما جاویدی مشخصاً با توجه به ابزارهایی که در دست داشت، پیش از افول روایت و سرگردانی و تکرار، در بهترین زمان ممکن نقطه پایان سریالش را گذاشت. با همان ضرباهنگ کوبنده که در قسمت اول شاهدش بودیم. اغلب شخصیتها در فینال به سامان رسیدند یا سرنوشتشان روشن شد. زیاد و اضافه، قضیه را کش نداد.
همانطور که به خوبی در همین ۹ قسمت کاراکترهایش را شناساند و با تم مرکزی جواهرات سلطنتی، روایتش را در مجموعهای بیشتر شخصیت محور، پیش برد. بازیهای درخور پرویز پرستویی و الهام پاوهنژاد در محور درام در کنار جوانترهایی که پا به پای این دو، بازیهای قابل باوری ارائه دادند، از «شکارگاه» یک درام تاریخی پر رمز و راز و پر تعلیق ساخت. خیلی هم مینیمال و با تکیه بر جزییاتی که البته جاویدی در ساختههای قبلیاش هم نشان داده به آنها علاقهمند است.
هر چند خودداری آشکار از ورود به حیطههای ماورایی، آن هم در حالی که میتوانست بار رمزآلودی سریال را افزایش دهد، ابهامبرانگیز بود. در صورتی که هم لوکیشن و هم اشاراتی در قصه فضا را برای تقویت این جنبه داستان هم فراهم آورده بود. ضمن اینکه خطر افت ریتم در قسمتهای اخیر به دلیل اتکای عمده به قضیه حفاظت از جواهرات و کمرنگ شدن اهمیت خرده قصهها، به شدت سریال فیلیمو را تهدید میکرد.
در پایان پخش این سریال بد ندیدیم به سیاق همیشه، نظرات شما را درباره این سریال جویا شویم. برای «سینما تایم» از ضعف و قوتهای این سریال بنویسید و اینکه بازی کدامیک از بازیگران را بیشتر پسندیدید.